Saturday, July 25, 2009


كارگردان:ميلوش فورمن
بر اساس روماني از كن كيسي
بازيگران

جك نيكلسون
لوئز فيله چر
ويل سمپسون
موسيقي:جك نيچه
تاريخ انتشار:1975 امريكا
فروش:113 ميليون دلار


«رندل پاتریک مک مورفی» (جک نیکلسون) را به جرم تجاوز دستگیر می‌کنند و به حکم دادگاه او را برای بررسی وضعیت روانی اش به بیمارستان روانی ایالتی می‌فرستند. مک مورفی، با مقررات سخت و غیر انسانی تیمارستان که توسط زن سرپرستاری (لوئیز فله چر)اعمال می‌شود مخالفت می‌کند. بعد از وارد کردن شوک الکتریکی به سر او و ادامه رفتارش، در اثر عمل لوبوتومی زیست گیاه‌وار پیدا می‌کند.

Thursday, July 23, 2009


نويسنده كارگردان:سرجيو لئونه
موسيقي:انيوموريكونه
بازيگران
رابرت دنيرو
جيمز وود
اليزابت مك گورن
تيوزدي ولد
تريت ويليامز
جيمز هايدن

داستان


چند کودک در محلهٔ یهودی‌ها شبکه‌ای گنگستری مخصوص خود می‌سازند و کم‌کم فعالیت خود را گسترده می‌کنند، تا اینکه شبکه‌های بزرگ‌تر اقدام به نابودی آنها می‌کنند و دیوید آرونسون به زندان می‌افتد. چند سال بعد دیوید آزاد می‌شود رفقای او که حالا گنگسترهای حرفه‌ای شده‌اند او را به گروه خود دعوت می‌کنند...ادامه

كارگردان :فرانسيس فورد كاپولا
بر اسا س روماني از:ماريو پوزو
بازيگران
مارلون براندو
ال پاچينو
جيمز كان
ريچارد كاستلانو
رابرت دوال
محصول:1972




كارگردان:كريستوفر نولان
نويسنده:هيلاري سيتز
بازيگران
ال پا چينو : ويل دورمر
رابين ويليامز : والتر فينچ
هيلاري سوانك : الي بور
تاريخ پخش: 22 مي 2002 امريكا

داستان در منطقه‌ای در آلاسکا اتفاق می‌افتد، محلی که شش ماه شب و شش ماه روز است.

این فیلم درباره یک افسر اداره آگاهی است که در منطقه بالای خط قطب شمال در تابستان که همیشه روز است به پیگرد قانونی یک قتل می‌پردازد. این افسر از بی‌خوابی شدید رنج می‌برد زیرا هم از روند ناگوار جریان پیگرد در عذاب و احساس گناه است و هم آفتاب بی‌امان و طولانی (که خود نمادی از آن حس گناه است) مانع خوابیدن او می‌شود.

جنازه دختر ۱۹ ساله‌ای پیدا می‌شود و آن پلیس به آن محل برای تحقیق احضار می‌شود که به دلیل همان عوامل محیطی دچار مشکل در خواب می‌شود


كار گردان: برايان دي پالما
نويسندگي: اليور استون

فیلم با سخنرانی فیدل کاسترو شروع می‌شود٬ در این سخنرانی کاسترو اجازه باز شدن دروازه‌های بندر ماریل و خروج هزاران مهاجر کوبایی به سمت فلوریدا را می‌دهد. بعضی از این مهاجران پس از رسیدن به آمریکا رو به اعمال گانگستری آوردند.
سکانس آغازین یکی از این مهاجران یعنی تونی مونتانا را که جزو ۱۲۵٬۰۰۰ مهاجر کوبایی و یکی از حداقل ۲۵٬۰۰۰ کوبایی دارای سوابق جنایی را نشان می‌دهد.
مونتانا در حال بازجویی شدن توسط افسر اداره مهاجرت در مورد زندگی وی در کوبا و چگونگی مهاجرتش به آمریکا می‌باشد. او و دوست قدیمیش در ارتش (استیون باور) به دلیل سوابق جنایی با رد درخواست پناهندگی روبرو می‌شوند. پس از چند ماه زندگی در لیمبو( محل نگهداری کوبایی های بدون گرین کارت ) مانی پیشنهاد یک معامله از طرف فردی به نام فرانک لوپز به تونی می‌دهد به این ترتیب که باید فردی به نام امیلیو ربنگا مامور سابق سرویس امنیتی کوبا که برادر فرانک را تا حد مرگ شکنجه کرده بود را به قتل برساند. تونی در جریان یک آشوب در لیمبو وی را به قتل رسانده و بدین ترتیب هر دو موفق به دریافت گرین کارت می‌شوند.
در هفته‌های اغازین ورود به فلوریدا تونی و مانی در یک رستوران کوبایی کار می‌کنند تا این که یک روز یکی از زیر دستان فرانک به نام عمر سوارز پیشنهاد یک کار جدید به آنها می‌دهد عمر از تونی می خواهد که یک معامله مواد مخدر با مکزیکی ها انجام بدهد و در ازای انجام آن مبلغی از عمر دریافت کند که پس از بحث و جدال بر سر این مبلغ تونی پیشنهاد وی را قبول می‌کند عمر همچنین هزینه اسلحه و بقیه هزینه‌ها را نیز تقبل می‌کند. بعد از چند روز تونی به همراه مانی و دو کوبایی دیگر برای انجام معامله به یک هتل کوچک در سواحل میامی می‌روند ولی فرد مورد نظر حاضر به فروش کوکائین ها نمی‌شود و تصمیم سرقت پولهای تونی را می‌گیرد و بدین منظور یکی از دوستان تونی را می‌کشد ولی پس از دخالت مانی و یک در گیری مسلحانه تونی به همراه دو نفر دیگر پس از سرقت کوکائین ها و قتل فروشنده مکزیکی موفق به فرار می‌شوند.
پس از این جریان تونی پول و کوکائین ها را به عمر نمی‌دهد و اصرار بر این دارد که شخصاً به فرانک تحویل دهد و عمر هم به ناچار قبول می‌کند.
در جریان دیدار تونی و فرانک تونی عاشق دوست دختر فرانک یعنی الویرا(میشل فایفر) می‌شود ولی الویرا هیچ علاقه ای به وی نشان نمی‌دهد.
بعد از مدتی٬ تونی و عمر مامور انجام مذاکرات کاری با سوسا که یک مواد فروش اهل بولیوی است می‌شوند. ولی تونی مذاکرات بزرگتری در مورد توزیع مواد مخدر را آغاز می‌کند ( از نظر عمر فقط فرانک حق انجام این مذاکرات را دارد ) پس از کشمکشی که بین عمر و تونی در می‌گیرد سوسا به عمر پیشنهاد بازگشت به آمریکا را بوسیله بالگرد می‌دهد که عمر قبول می‌کند ولی در حین بازگشت و به دستور سوسا عمر از بالگرد حلق آویز می‌شود. سوسا دلیل این کار را خیانت عمر به وی بیان می‌کند.
ولی از نظر سوسا تونی قابل اعتماد است و او را یکی از شرکای تجاری خود می‌کند.پس از بازگشت به فلوریدا تونی و فرانک به روابطشان خاتمه می‌دهند . یک شب داخل کلوپ شبانه دو آدم کش از طرف فرانک مامور قتل تونی می‌شوند که تونی موفق می‌شود پس از کشتن آن دو نفر جان سالم به در ببرد. همان شب تونی به سراغ فرانک می‌رود و پس از مدتی بحث با فرانک بوسیله مانی وی را به قتل می رساند.
پس از این ماجرا همه چیز بر وفق مراد تونی می‌شود٬ با الویرا ازدواج می‌کند و یک ساختمان بزرگ با تمام امکانات امنیتی می خرد. در همین روزها تونی و الویرا هر دو معتاد به کوکائین می‌شوند و روابطشان به سردی می گراید.
پس از مدتی تونی از طرف اداره مالیات دستگیر می‌شود و وکیل تونی به وی می‌گوید که از دست وی کاری ساخته نیست و تونی باید سه سال به رندان بیفتد.سوسا حاضر نیست بزرگترین شریک تجاریش را از دست بدهد به همین دلیل به تونی پیشنهاد می‌دهد که در ازای قتل یک خبرنگار کاری کند که تونی به زندان نیفتد برای انجام این کار تونی به نیویورک می‌رود ولی به علت این که خبرنگار به همراه همسر و دو فرزندش می‌باشد تونی حاضر به منفجر کردن ماشین وی نمی‌شود.
پس از بازگشت تونی به فلوریدا تونی٬ مانی را بدلیل این که به اشتباه فکر می‌کرد با خواهرش رابطه غیر اخلاقی دارد به قتل می رساند در همین حال سوسا که در اثر ارایه گزارش خبرنگار مزبور٬ به خطر افتاده تصمیم می‌گیرد تونی را به قتل برساند. به همین منظور یک شب عوامل سوسا به خانه تونی نفوذ کرده و پس از قتل جینا (خواهر تونی) طی یک در گیری مفصل سرانجام تونی را به قتل می رسانند.


NUMBER 1